مسأله ديگري كه بنده بايد براي شما مطرح كنم مسأله التقاط است و اختلاط، كلمه اختلاط ، خلط ، با كراسيس به يوناني و سرشت فارسي هم ريشه است اگر يك چيزي به هم سرشتيم اين ميشود اختلاط ، امتزاج و آميزش , التقاط معنايش اين است كه اجزائي را ميگيريم با هم جمع ميكنيم كه اين اجزاء را دوباره ميشود از هم جدا كرد. حال آنكه وقتي با هم سرشته و سنكريت(Syncret) شد يك صورت واحد پيدا ميكند و ديگر نميشود اين صورت را ازش گرفت دوره جدیدالان آنچه در بحران است اين صورت واحد دوره جديد و اين سرشت غرب است ، يعني اين خلط غربي است، اين اختلاط است، اين صورت نوعي كه امروز ديگر بكار نميبردم و به ملاحظاتي مي گويم اسم در بحران است، حالا بعضيها ميآيند از اين بهم سرشته كه صورت واحد دارد ميخواهند بروند به التقاط،، اين دليل بر اين است كه اين صورت نوعي غرب و اسم غربي در بحران است ديگر تجديد نميِشود، از اينجا ميروند به پلوراليسم منكر وحدت ميشوند، چه بسا در اينجا كساني هستند كه ميروند به التقاطي ميگويند هر جا هر چي خوب است بايد كه قبول كرد، در جريان غربي يك چيزهائيش خوب است بايد جمع كرد، نمي شود ! خود كل غربي كه در بحران است التقاطي نيست اختلاطی است، ما در جهت هستيم در جهت يك صورت نوعي و اسم واحدي هستيم و با اين اسم واحد چنان اجزاء با هم تركيب ميشود كه يك صورت واحد ازش در ميآيد. از نظر روابط بين الملل ـ بنده بينالمللي نميگويم ميگويم بينالملل - و مناسبات بين الملل پيداست گاهي اقتضاء ميكند، بدون اينكه اهل نفاق باشيم و مصداق يقولون بافواههم ما ليس في قلوبهم، براي حفظ ظاهر و آنهم حفظ ظاهري كه تعارض با مقدمه واجب هم واجب است نداشته باشد در راه انقلاب حقيقي اسلامي يك التقاطكي بعمل بياوريم. در باب معني التقاط و سخنهاي جور واجوري كه فعلا گفته ميشود از جمله در روزنامه اطلاعات كه يك چيزهايي ميگويد نميگويم چه جور است، من در باب معني التقاط و اختلاط و اينكه فعلا اختلاط سوسياليسم و سرشت غربي چگونه خوشبختانه در مسخ است در پوسيدگي است و ریشه اش دارد...اصلا ريشه اين درخت خبيثه دارد ميگندد و ميپوسد بيان ميكنم، و مساله التقاط هم بنظر خودم بیان میکنم . كلمه التقاطی ـ كه حالا اگر توارد هم هست سالهاست بنده خودم اصطلاح كردم حالا از ديگري هم هست نميدانم ـ و اختلاط، ، نهايت سرشت انسان بجاي خودش بكار نميورد,ازيونان به اين طرف سرشت اين موضوع وقتي جمع شد و وقتي كه تكميل شد يك صورت واحد پيدا ميكند، آش شعله قلمكار اختلاطي است ولي اختلاطش كه سرشتش باشد بهم سرشته شده و نميشود اجزايش را از هم جدا كرد، غير از التقاط است ، منتها اين آش شعله قلم كار، اين سنكرتيسم غربي و اين صورت نوعي غرب و اين غربي كه مظهر اسم شيطان است همواره دارد به طرف گنديدگي و پوسيدگي جلو ميرود. من اميدوارم همواره ديگر بوي اين اختلاط و امتزاج غرب و اين صورت نوعي غرب و اين اسمي كه غرب مظهرش است و اين اسمي كه وارونه كرده است... خدا حتی در افلاطون ظاهر است انسان مظهر، در دوره جديد چنانچه بارها گفته ام خدا مظهر است انسان ميشود ظاهر ، بهر صورت قبل از دوره جديد انسان خليفه الهي است يا خليفهالله است. در دوره جديد دانسته و ندانسته خدا ميشود خليفه ، انسان ميشود اله و الله و خدا مي شود خليفه انسان، الان اين سرشت و اختلاط و اخلاطي كه غربي دارد در پوسيدگي و گنديدگي است و خدا كند زودتر اين گنديدگي و پوسيدگي به نهايت برسد، تا اينكه اصلا اين سرشت نسخ بشود و آن سرشت حقيقي و آن فطرت اصلي پريروز و پس فردا به سراغ تمام بشر بيايد و اين همه فتن آخرزمان ، اين ظلم و جور آخر زمان بجائي برسد كه در دنبالش عدل الهي و عدل و داد با ظهور مهدي موعود شامل حال همه بشر بشود. شما را وهمگان را و قبل از همه خودم را دعا مي كنم كه خداوند تفضل بفرمايد و لطف الهي هم شامل همه باشد كه ما را در فكر و قول و فعل هر سه همواره در جهت نسخ این صورت نوعي فاسد و مفسد و پوسيده زمان امروز و تأسيس صورت نوعي و ظهور مهدي موعود و تجلي اسم اعظم الله كه مظهرش بقيه الله و زمان پس فردا هم هست مؤيد و منصور بدارد و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته".(مصاحبه با کیهان فرهنگی 1365)
واژه گزینی های فردید...برچسب : نویسنده : 6fardidterminology2 بازدید : 116