"وارستگی"

ساخت وبلاگ

"بر ما مشخص نیست که وضع این اصطلاح در فارسی از آنِ کیست(هرچند میتوان حدس زد که نخستین بار آن را مرحوم احمد فردید به کار برده است)، امّا در بسیاری از متون ترجمه ی فارسی هایدگر به همین صورت به کار رفته است.  به گمان ما یکی از مواردی که این استفاده مسئله ساز است، ترجمه ی

die gelassenheit zu den dingen ( releasement toward things)

به "وارستگی از اشیاء" است ("وارستگی:گفتاری در تفکّر معنوی در فلسفه و بحران غرب،انتشارات هرمس، چاپ سوم، 1389 ،محمدرضا جوزی و دیگران، ص 129 ). همان طور که اشاره کردیم بحث هایدگر متضمن مشغولیت با اشیاء است و نه وارستن "از" چیزها، لذا این عبارت باید دستکم به صورت نامتعارف "وارستگی به اشیاء" (1)ترجمه می شد."( مهدی کرد نوغانی، "گلاسن هایت و مساله اراده در تفکر هایدگر" ، نشریه پژوهشهای فلسفی دانشگاه تبریز شماره 18 بهار و تابستان 1395)

"صفت gelassen که در لغتنامه ها آن را با «آرام، ملایم، ساکت، خونسرد، متین» معادل گذاشته اند صفت مفعولی از فعل lassen: گذاشتن، اجازه دادن است که معنای اصلی آن رها کردن و دست نزدن است (نک. etymonline.com ذیلlet) اما برای فهم معنای درست این واژه مختصر توضیحی لازم است. شیخ یوهان اکهارت (1260- 1327 م.) عارف آلمانی (شاید بتوان گفت شیخ اکبر عارفان آلمان) در رساله ای با نام Gelassenheit این اصطلاح را عنوانی برای «والاترین فضیلت» قرار داده است و آن را کمابیش به معنای «کمال انقطاع» از دنیا و مافیها گرفته است (ترجمۀ فارسی این رساله در ضمیمۀ کتاب الوهیت و هایدگر؛ جیمز ل. پروتی؛ ترجمۀ محمدرضا جوزی؛ چاپ اول حکمت 1373 و چاپ دوم بااصلاحات اساسی: پرسش از خدا در تفکر مارتین هیدگر؛ ساقی، 1379 آمده است). گلاسنهایت را متفکر جریان ساز آلمانی، مارتین هایدگر نیز عنوان یکی از رسالات مختصر خود قرار داده است که در آن مضمون اصلی کل تفکر خود را که نحو خاص تعامل با جهان است بیان داشته و اصطلاح Gelassenheit zu den Dingen را به کار برده است (این رساله را نیز محمدرضا جوزی از انگلیسی ترجمه کرده است، ر.ک. فلسفه و بحران غرب؛ هوسرل، هیدگر و دیگران؛ ترجمۀ رضا داوری اردکانی، محمدرضا جوزی، پرویز ضیاء شهابی؛ هرمس؛ 1378). آقای محمد ایلخانی «تبتل» را معادل آن دانسته است (نک. «فقر و تبتل در عرفان یوهانس اکهارتوس» چاپ شده در شرفنامه (یادنامۀ دکتر شرف الدین خراسانی)؛ به کوشش حسن سید عرب؛ هرمس؛ 1383) اما با توجه به مفاد این دو رساله و نیز دلالت خود لفظ، می توان مدعی شد که بهترین معادل را محمدرضا جوزی به تأسی از مرحوم استاد فردید برای گذارد حق این معنی برگزیده است که تعبیر «وارستگی» است. از خصوصیات انسان «وارسته» نه بهره نبردن که دل نبستن است (در دنیا بودن و با دنیا نبودن). رفتار چنین فردی بالتبع «آرام، ملایم، ساکت، خونسرد، متین» است و اینها را باید از نتایج آن نگاه دانست و نه خود آن."(محمد نورالهی)

1 – لازم به ذکر است ترجمه استاد فردید "وارستگی بسوی اشیاء" است، نه "وارستگی از اشیاء"

واژه گزینی های فردید...
ما را در سایت واژه گزینی های فردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6fardidterminology2 بازدید : 91 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 17:53